www.irLearn.comhttp://www.irLearn.com">www.irLearn.com

http://www.fastonlineusers.com"> online
Online'>http://www.hot-date.biz">Online Dating به وبلاگ عشق متخصص قلب خوش آمدید با رغبت به آنچه نزد خداوند است، با اودوستی کن [امام علی علیه السلام] بازدید امروز: 2 کل بازدیدها: 5595
به وبلاگ عشق متخصص قلب خوش آمدید
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| موضوعات وبلاگ من ||
|| اشتراک در خبرنامه ||   || لوگوی وبلاگ من || به وبلاگ عشق متخصص قلب خوش آمدید

|| لینک دوستان من ||

|| اوقات شرعی ||

|| مطالب بایگانی شده ||
|| آهنگ وبلاگ من ||

|| وضعیت من در یاهو ||sina_appadana یــــاهـو
بفرمایئید
نویسنده: راضیه دانش(یکشنبه 84/11/23 ساعت 11:57 عصر)

همه می پرسند « چرا شکسته دلت ؟ مثل آنکه تنهایی ؟ ... چقدر هم تنها !پاسخ یک دریا را در قطره نمی توان پیدا کرد ... و سخن هزاران سال را در لحظه نمی شود جستجو کرد .... حرفهای ساده من چقدر در هزارتوی ذهن پیچیده می شود ؟ مگر ساده تر از این هم می توان صحبت کرد ؟‌! من از قله نمی آیم ... دره هم جای من نیست ... من شهسوار عشقم و عشق همراه باد همیشه فرار می کند... جاده ترک برداشته است از استواری من ... من کوله بار خویش را بسته ام!

 

 

می پرسی تو را دوست دارم؟

حتی اگر بخواهم پاسخ دهم نمی توانم

مگر می شود با کلمات ، احساس دستها را بیان کرد؟

مگر ممکن است با نشاط و لطفی دلم را فرا می گیرد ؟ عبارات شرح داد که آن زمان که با دیدگان پر اندیشه و روشن بین به من می نگری چه

می پرسی تو را دوست دارم ؟ مگر واقعا" پاسخ این سوال را نمی دانی ؟

مگر خاموشی من ، راز دلم را به تو نمی گوید؟

مگر آه سوزان از سر نهان خبر نمی دهد ؟

ایا شکوه امیخته به بیم و امید ،که من هر لحظه هم می خواهم به زبان اورم و هم سعی میکنم که از دل بر لب نرسد

راز پنهان مرا به تو نمی گوید؟

عزیز من ! چطور نمی بینی که سراپای من از عشق به تو حکایت می کند ؟

همه ذرات وجود من با تو حدیث عشق می گویند ، بجز زبانم که خاموش است!

 

 

 

 

 

 

 

شب بود و غم بود و شکوه هایم

دلی شکسته و اشک بر گونه هایم

جای خالی تو و رفتنت از کنارم

حرف هایی نا گفته و بار تنهایی بر شانه هایم

رفتی بی آنکه دردم بدانی

قصه ناخوانده قلبم بخوانی

سر بر سینه ام بگذار

نمی خواهی در کنارم بمانی

ای سیه دل با من چه می کنی ؟

تو چرا قلب مرا پاره پاره می کنی ؟

مگر من با تو چه کرده ام ؟

که مرا در به در و آواره می کنی ؟

اگر دوایت دل شکستنه

یا در را به رویم بستنه

بشکن دل را و ببند در را

که خوشی من در انتظارت نشستنه

این روزا غرق رویای خود شدم

تک و تنها با خدای خود شدم

در این مکتب بی مهری عشق

شاکی دنیای سیای خود شدم

ای خدا دری بگشا بروی من

بر چشم و دل سیای من

گر چه رفته ببار باران رحمتت را

بر گل سرخ خوشبوی من

 

حتی اگر قرار باشد
          شبی را بی چراغ در حسرت یافتنت جستجو کنم


 



نظرات دیگران ( )

<      1   2   3      >

به وبلاگ من خوش آمدید

http://opi.yahoo.com/online?u=eshghe_earobik_1370&m=g&t=1">